❤•❤جملات دل شکسته❤•❤
گفتی دهانت بوی شیر میدهد
رفتی!!! آهای عشق من ...
امشب به افتخارت دهانم بوی مشروب ..
بوی سیگار ..بوی دروغ ..
بوی خیانت ..میدهد
برمیگردی ؟؟؟
گفتی دهانت بوی شیر میدهد
رفتی!!! آهای عشق من ...
امشب به افتخارت دهانم بوی مشروب ..
بوی سیگار ..بوی دروغ ..
بوی خیانت ..میدهد
برمیگردی ؟؟؟
شراب خواستم
گفت : ممنوع است
آغوش خواستم
گفت : ممنوع است
بوسه خواستم
گفت : ممنوع است
نگاه خواستم
گفت: ممنوع است
نفس خواستم
گفت : ممنوع است
حالا پس از آن همه سال ديکتاتوري عاشقانه
با يک بطري پر از گلاب
آمده بر سر مزارم و به آغوش مي کشد سنگ سرد مزارم را
با هر چه بوسه
چه ناسزاوار
عکسي را که بر مزارم به يادگار مانده
نگاه مي کند و
در حسرت نفس هاي از دست رفته
به آرامي اشک مي ريزد
تمام تمناي من اما
سر برآوردن از اين گور است
تا بگويم هنوز بيدارم
دست از اين عشق بر نمي دارم
تا ابد دوستت دارم
آنکه ویران شده از یار مرا می فهمد
آنکه تنها شده بسیار، مرا می فهمد
چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام
که فقط ریزش آوار مرا می فهمد
هیچگاه چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت رانمی فهمد گریان نکن،
قلبت را خالی نگه دار اگرهم خواستی روزی کسی را در قلبت جا دهی
سعی کن که فقط یک نفر باشد به او بگو که تو را بیشتر از خودم و
کمتر از خدایم دوستت دارم زیراکه به خدا اعتماد دارم و به تو نیاز دارم.....!!!!
ایـنـقـבر مـטּ را از رفـتـنـتــــ نـتـرســاטּ !!!
هـمـہ ے مــا رفـتـنـے هــسـتـیــґ
قــرار نـیـســتـــ هـمـیشـہ بـمانـیــґ
مـانــבטּ ڪـنـار هـر ڪـسـے لـیـاقـتــ مـیـخـواב نـہ بـهـانـہ
حـالـا بـلـنـב مـیـگــґ
لـیـاقـتــ مـانـבטּ نـבاشـتـے
آن کس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد
رهگذری بود که روی برگ های پاییزی راه میرفت واین صدای:
خش خش برگ ها..............................
همان آوازی بود که من گمان میکردم میگوید:
دوستت دارم.....................................
چه حرف بي ربطي ست
كه مرد گريه نميكند !
گاهي آنقدر درد و بغض
داري كه بايد مرد باشي
تا گريه كني ... !
یادت ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
یادت ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ..
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ ،
ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﺯﺷﺖ ...
ﭼﺎﻗﯽ ﯾﺎ ﻻﻏﺮ ...
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﻣﯽﺟﻨﮕﺪ
ﺑﺎ ﻫﺮ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻭ ﺍﺑﺰﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﻡ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺎﺷﺪ..
ﺑﺮﺍﯼ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻨﺖ ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻣﺎﯾﻪ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ
ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺶ ... ﻣﺎﻟﺶ ... شخصییتش ...
حتی ﺁﺑﺮﻭ ﻭ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﺵ ...
ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺗــــــﻮ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﺎﺷﯽ
قول داده ام فراموشش کنم...
...
قول داده ام بهانه اش را نگیرم.....
قول داده ام یادم برود هر آنچه بود،اما...
زیر قولم زده ام...هنوز یادم هست...
هنوز شبها با گریه میخوابم...
هنوز چشمانم منتظر خبری از اوست.. بدقول نیستم...
دست خودم نیست..دلم منطق نمیفهمد